جناب آقای یامین پور حجکم مقبول، این نوشته مختص شماست نمی خواهم از شما خواهش کنم تا انتها بخوانید ، مختارید ، فقط می نویسم تا لرزه بر وجودتان باشم ، می نویسم تا بدانید شمایی که چند روزیست که از سرزمین وحی آمده اید چه آسان خدایی کرده اید ، می نویسم تا بدانید اقرار من به زبان به اینکه تنها الله خدای یکتای من است کافیست تا زبان شمایی که یکی هستی چون من کوتاه باشد از همه تهمت ها و توهین ها ، اعتقاد من به خدا، به امام و به هر کس دیگر چیزی نیست که به حکم عقل کوتاه بین دیگری از بین برود ، جناب یامین پور جز همین کلمات که اندیشه ام را فریاد می زند چیز دیگری در دست ندارم بترسید تنها از یک "من"ی که فردایی که جنابعالی و من به آن معتقدیم بازخواست خواهید شد
این نوشته مختص گردانندگان دیروز امروز و فردایی است که محض ظاهر سازی هم که شده، قرار بود موافق و مخالفی در آن پای صحبت بنشیند که انگار به زعم آقایان در جامعه امروز مخالف وجود خارجی ندارد، بشنوید، من دختری ایرانی که به میر حسین موسوی رای داده ام هنوز بعد از گذشت نوزده ماه از انتخابات نه تنها از رای خود پشیمان نشده ام بلکه بیشتر و بیشتر به رایی که داده ام افتخار می کنم، من دختری ایرانی و شهرستانی هستم که به دینم، به ایمانم، به اعتقاداتم و به اندیشه ام باور راسخ دارم، من مخالف سیاست های فعلی هستم و اگر واژه مخالف را بر نمی تابید بخوانید منتقد ، یا هر چیزی که به مزاقتان خوش می آید.
آقای ضرغامی ، سازمانی که تنها با یک رای منسوبش شده ای ، سازمانی که با سرمایه و پول ملت، تحت سلطه خویش در آورده ای ، دیروز و امروز و فردایی راه انداخته ای و یکه تازی می کنی، در بیست و سی تکلیف دیکته می کنی، اربده می کشی و رجز می خوانی و حریف میدان می طلبی، دروغ پشت دروغ آسمان را به ریسمان می بافی و حکم صادر می کنی ،لقلقه هر روزتان شده است "سران فتنه مرز بندی نکردند " اندکی آرام بگیرید تا گرد و غباری که راه انداخته اید فرو نشیند و چشمانتان باز شود تا ببینید همه آنها که فریب خورده می خوانید و به میدان می طلبیدشان را در طول این یک سال و نیم "سرکوب " کرده اید ، همه آنها که سران فتنه و خواص و چه و چه می خوانید یا در زندانند و یا در حبس خانگی ، هیچ صدای مخالفی را بر نمی تابید و سرتان به افسانه های خود ساخته تان مشغول است
نوشتم "من"، این "من" می تواند هر ایرانی سبز همچون من باشد حتی اگر این "من" محدود به یک نفر من شود باز یک نفری هستم که از رای خود پشیمان نیستم و همانقدری که شما از فریب نخوردن خود اطمینان دارید من نیز حق دارم خود را فریب خورده ندانم.
این فقط قسمتی از سخنان میر حسین موسوی است که در بیانیه خود بعد از عاشورای سال 88 منتشر شد کسانی که معتقد به سکوت و عدم مرز بندی هستند بخوانند
"من لازم می دانم قبل از آنکه راه حل خودم را برای خروج از بحران مطرح سازم ، برهویت اسلامی و ملی و مخالف سلطه بیگانگان و وفادار به قانون اساسی ما و جنبش سبز تاکید نمایم. ما پیروان اباعبدالله حسین علیه السلام هستیم. ما شیفتگان حریتی هستیم که منادیش آن امام مظلوم بود . ما پیرو کسی هستیم که در قلمرو وسیع اسلامی ربودن خلخالی از پای یک زن را برنمی تابید. ما معتقد به تفسیر رحمانی از اسلام هستیم که انسانها را یا هم کیش هم می دانند و یا همسانانی در خلقت. نگاهی که بر کرامت ذاتی انسان باور دارد و برنمی تابد که ضارب او در زندان با غذایی جز شبیه غذای او نگهداری شود و یا مورد شکنجه و امثال آن قرار گیرد.
بنده و دوستان عزیزم که امروز بسیاری از آنها در زندانها محبوس هستند پای بندان سرسخت استقلال کشور هستیم و از اینکه بازار اسلامی ما تبدیل به یک بازار مکاره برای کالاهای بیگانه شده است رنج می بریم. ما به شدت با فساد موجود که ناشی از سیاستهای سوء و عدم تدبیر است مخالفیم. ما می گوئیم نهاد بزرگ و تاثیر گذاری چون سپاه اگر هر روز چرتکه بیاندازد که قیمت سهام چقدر بالا و پائین رفته نمی تواند از کشور و منافع ملی آن دفاع نماید؛ هم خود به فساد کشیده می شود و هم کشور را به فساد می کشاند . ما می گوئیم و حاضریم در مباحثات نشان دهیم که امروز منافع و حقوق مستضعفان و کارگران و کارمندان و سایر اقشار ملت در یک فساد بزرگ در حال غرق شدن است . جنبش سبز مخالف دروغ است و آنرا آفتی خانمان برانداز برای کشور می داند و از اینرو دروغ های سیاسی و امنیتی و اقتصادی و فرهنگی و امثال آنرا خطری بزرگ برای کشور می دانیم.
ما یک دولت و نظام صادق و رئوف و با شفقت و مبتنی بر آراء مردم می خواهیم که به تنوع آراء و عقاید مردم نه به شکل تهدید که بلکه بصورت یک فرصت نگاه کند. ما سرک کشیدن به زندگی خصوصی مردم، تفتیش عقاید، تجسس، بستن روزنامه ها و محدود کردن رسانه ها را مخالف دین مترقی و رهایی بخش خود و مخالف قانون اساسی برآمده از این دین می دانیم. ما ضایع کردن یک ریال از بیت المال را در جهت اهداف باندی و جناحی حرام می دانیم و می گوئیم که سند چشم انداز ملی بیست ساله که به تایید همه ارکان نظام رسیده است امروز به یک ورق پاره بی ارزش تبدیل شده است. ما هشدار می دهیم که رقیبان بزرگی در منطقه با رشدهای اقتصادی دو رقمی در حال ظهور هستند و روز به روز قوی تر می شوند . درحالیکه ما متاسفانه از دادن یک بودجه سالانه و نگهداشتن حسابهای ذخیره ارزی و امانت در سپرده های مردم و پاسخگویی در مقابل دیوان محاسبات عمومی و مجلس شورای اسلامی عاجز هستیم .
ما نه آمریکایی هستیم و نه انگلیسی . تا حال نه کارت تبریکی برای روسای کشورهای بزرگ فرستاده ایم و نه امید یاری آنها را داریم و می دانیم با اصالت قدرت در روابط بین اللمل هر کشور به دنبال منافع ملی خود است و ما بیزار از کسانی هستیم که بر عرف و اعتقادات دینی و ملی ملت خود احترام نمی گذارند . و مضحک است که بما تهمت اهانت به قرآن ، عاشورای امام حسین یا پاره کردن عکس حضرت امام قدس سره زده شود . مسلما حرمت شکنی اگر در روز عاشورا صورت گرفته باشد مورد تایید ما نیست، اما بدترین نوع حرمت شکنی را کشتن بندگان بیگناه و عزادار در روز عاشورا و در ماههای حرام می دانیم ."
"ما راه سبز را طوری باید تعریف و معرفی کنیم که همه ی هفتاد ملیون جمعیت کشور حتی مخالفان ما را در بربگیرد."
۱۰ نظر:
سلام عزيزم
اشتباه نكن من موافق موسوي نيستم
و حالا بيشتر از پارسال ازش متنفرم
اما
منو تو ايراني هستيم و مسلمان...
تو با هر عقيده اي كه باشي دوستت دارم...
روز عاشوراي پارسال من براي فهميدن شايعاتي كه به گوشم ميرسيد به خيابان آزادي رفتم
ميان سبز پوش هايي كه هم جنس و هم تفكر من نبودند...
گارد نظامي يا هر چيز ديگري كه اسمش را گذاشتيد آنجا بود...
دسته دسته
گروه گروه
اما
باور كن من كتك خوردن هيچ كس را نديدم
چرا ، گاهي زماني كه سبز ها فحش يا فرياد ميزدند يا مخالف نظام حرف ميزدند ميديدم كه همان گاردها دنبال مردم ميدوند اما...
باور كن خوني از دماغ كسي نيامد!
در خيابان آزادي تظاهرات آرامي بود
من نميدانم در خيابان حافظ و وليعصر كه بانكها و اماكن عمومي را به آتش كشيدند دقيقا چه اتفاقي افتاد اما خيابان آزادي...
بگذريم!
موسوي...
من جزو كساني بودم كه زمزمه ي "مرگ بر چادري " طرفداران موسوي به گوشم رسيد...
كدام حسين؟؟
از كدام حسين دم ميزند اين موسوي؟؟؟
من هم از احمدي نژاد و سياست هايش گله دارم اما
حاضر نيستم حسيني كه پسر فاطمه بود و براي ماندن اسلام آنگونه قرباني شد را دوباره قرباني كنم...
مگر حسين جز براي اسلام و جز براي حجاب كشته شد؟؟
نه..
من نمي پذيرم اين شعارهاي عوام فريبانه را
عزيزم
هم وطن
منو تو بايد كنار هم باشيم
نه رو به روي هم
منو تو بايد با دشمنان اسلام بجنگيم...
اين حرفها و بيانيه ها جز ظاهر سازي و ... چيزي نيست
باور كن!
موسوي در 13 آبان معروف كه حالا روز دانش آموز است ميداني چه كرده؟؟ حالا دم از امام ميزند؟؟؟
موسوي بازيچه اي بيشتر نبود كه حالا يه مهره ي سوخته است
حرفها و سياست هاي موسوي هيچ بويي از اسلامو دين و حسين نداشت...
تو ميداني قبل از انتخابات طرفدارانش در تهران چه ميكردند!!!؟؟؟
اگر ذره اي مخالف كار آنها بود يا ذره اي به همين حسيني كه در بيانيه اش از آن دم زده است اعتقادي داشت شك نكن كه مخالفتش را با هوادارانش نشان ميداد كه اگر مخالف بود و براي جمع كردن آرا لب به مخالفت نگشوده
كاري بس زشت تر كرده است كه براي پست و مقام حسين را قرباني كرده!
فاطمه ي عزيزم
هر دوي ما ميدانيم كه اگر موسوي رييس جمهور ميشد چه اتفاقي مي افتاد و من بر خلاف تو بسيار خوشحالم كه نتوانست بر منسب رياست جمهوري بنشيند..
و مطمئن باش اگر واقعا به حق بود و دوستدار حسين حقيقي
در تظاهرات روز عاشوراي پارسال اتفاق ديگري مي افتاد...
و همان حسين از او دفاع ميكرد...
دوست دار تو
سمانه
بسیار مشغول شدم تا به ارتباط جوابم و نکاتی که اشاره کردم با جوابتان برسم که رسیدم (چشمک) در حال نوشتن جوابی هستم که تمامی حرفهای این پستتان و کامنت شما را شامل شود . بعد از مدتی بوی خوش یک فکر مخالف در اینجا شنیده شد ! خانم سمانه ! ما در این 1 سال و اندی ماه هرچه نوشتیم جواببی ربط تحویل دادند هرچه آنها را با نقطه چین به آنور مرز مزتبط کردیم سیاست تساهل و تسامح را مانند پتک بر سرمان زدند این روزها چنان هوا خوب است که اربابم مولایم روحی له الفدا حتی از اشاره ی دور به فتنه جویان دوری میکند گویی بعد از 9 دی مردند . ما هرچه در وب هایشان با آیات قرانی جواب دادیم به نامه ای تایید نشده سراسر توهم که حتی خود حمزه کرمی هم تایید نکرده ارجاعمان دادند من از کرمان و زیره اش گویم تو با من صحبت ملک سلیمان کنی ! اینجاست ! بایستید ! به کامنت قبلیتان در وبلاگم مراجعه کنید ! من گفتم : کربلا رفتن خون میخواهد شما نوشتی : مردم ما آزادگی را به کربلا رفتن ترجیح میدهند ! ! ! باور نداری ؟ خودت بیا و ببین !
می نویسم برای سمانه عزیز
دوست عزیزم بی نهایت سپاسگزارم از حرفهایت
نمی دانم از کی خواننده حرفهایم بوده اید ، در طول این یک سال نیم همه فریادم از مقابل هم قرار دادن مردمم بوده ، از این خودی و غیر خودی کردن ها ، از اینکه یک طرف نماینده تام الاختیار خدا بر روی زمین شده است و یک طرف کفر مطلق
دوست عزیز ، این نوشته تنها پاسخی بود به زیاده گویی های آقای یامین پور و برنامه دیروز امروز فردا که ما را زیر پرچم معاویه و منافقین می دانند ، حق دهید به من که برنجم از این قضاوت ناروا، دوست منتقد اینکه شما مخالف موسوی باشی و من موافق موسوی مربوط به سیاست می شود شما یک اندیشه را قبول داری و من اندیشه دیگری و این خیلی قابل احترام است که حرف های هم را بشنویم حتی اگر حرف های هم را قبول نکنیم اما اینکه متاسفانه طرفداران جنیش سبز شده اند یک مشت فریب خورده که به جنگ خدا رفته اند یا به امام حسین بی حرمتی کرده اند به هیچ وجه قابل قبول نیست
دوست عزیز نمی دانم چقدر حرفهایم را باور می کنی ( من صادقانه می نویسم باور کردنش یا نکردنش با شما) سال پیش زمان انتخابات با همه کامل بودن حجابم هم فحش شنیدم و هم شعار مرگ ، واقعا برایم غیر قابل قبول است صرف اینکه من حامی موسوی (وقتی می نویسم حامی موسوی بیشتر از اینکه به شخص تکیه کنم اندیشه و حرف هایش مد نظرم است ) من را فریب خورده بدانند من را لایق خجابم ندانند و ...
سمانه عزیز ، دوست منتقد ، من بارها تاکید کرده ام ملت ما مردمان با اعتقادی است موافق موسوی یا احمدی نژاد همه خود را مسلمان می دانیم و متاسفانه این هیاهوی بی حرمتی به امام حسین و روز عاشورا و چه و چه دست آویزی شد تا مردم از یکدیگر متنفر شوند به همدیگر به چشم یک کافر بنگرند و چه خوش گفتی که در تهران شاهد تاعتراض آرام بوده ای و من در ادامه می گویم در خیابان های دیگر حتی اگر بانک و اماکن عمومی را آتش زده اند جوابش کشتن نیست ، به خدا جواب شلوغی و اعتراض زیر ماشین له شدن و از پل پرت شدن نیست
اما انتهای سخن اینکه به هیچ وجه با جمله پایانی تان موافق نیستم، اینکه فرمودید اگر دوستدار حسین بود ...، سمانه عزیز چقدر موافقی با اینکه اگر خدا ملت مسلمان ایران را دوست می داشت جنگ هشت سال به طول نمی انجامید یا اگر مردم فلسطین حق بودند از اینهمه ظلمی که بهشان روا می شود جلوگیری می شد و صدها و صدها مثال از این دست ، دوست عزیز خداوند قادر متعال هست و ذره ای در وجودش شکی نیست اما اگر قرار بر این نگاه به خداوند بود امام حسین نباید در کربلا شهید می شد
و حرف آخر سمانه خانوم عزیز باز هم از کامنتی که گذاشته اید سپاسگزارم ، من تمام سعی ام این است در حرف هایم منصف باشم اگر موفق نبوده ام از اینکه با این وجود خواندن حرفهایم را صبوری کرده اید ممنونم
می نویسم برای آقای آرمان مهدوی
آقای مهدوی از جنابعالی نیز سپاسگزارم که من را به سمانه عزیز معرفی کرده اید
فرمودید آمریکا و جندالله و ... از جنبش سبز اعلام حمایت کردند و موسوی و طرفدارانش سکوت کردند و من در جواب شما حرف های سال پیش موسوی را آوردم ، نمی دانم موسوی چگونه باید سکوت نمی کرد ، حتما با سکوتش در مقابل کشتن و زندانی کردن مردم!!
فرمودید کربلا رفتن خون می خواهد و من نوشتم متاسفم که مردم من تشنه خون شده است ما آزادی و آزادگی را به کربلا رفتن ترجیح می دهیم (البته اگر ما جزو مردم ایران هستیم)
جناب مهدوی نامه حمزه کرمی تائید نشده ، نامه عبدالله مومنی چطور؟نامه نوری زاد چطور؟نامه های محتشمی پور چطور؟... شما بفرمایید وقتی همه حرف های ما را دروغ می دانید ما چگونه در مقابل شما که همه استدلال ها و پیش فرض هایتان حق و حقیقت است سخن بگوییم؟؟؟
این نوشته پستم دقیقا جوابی به خیال باطل کسانی بود که اگر صدای ما را نمی شنوید دلیل بر مردن ما نیست ، ما را کشته اند ما را زندانی کرده اند ما را سرکوب کرده اند
آن گاه که تنها داشته ی انسان اندیشه اش خواهد بود،آن گاه که"من"از تنها اندیشیدن نمی ترسد،آن گاه اون "من" از تنها ماندن هم هراسی نخواهد داشت!
این "من" می تواند هر ایرانی همچون تو باشد
به روزم
" نيروهاي نظامي و بسيج روزي به ملت خواهند پيوست"
(قسمتي از بيانيه آقاي موسوي به مناسبت 22 بهمن ) فقط كافي است عكس العمل ها نسبت به اين حرفها را در بالاترين كه انوشه امير صهيونيست مدير آن است ببينيد تا به نوشته امروز وبلاگم حق بدهيد !
جوابتان را نوشتم
ارسال یک نظر