شنبه، اردیبهشت ۱۹، ۱۳۸۸

حضرت یوسف

"کشور ایران مستعمره نمی شود" این اولین جمله فردی انگلیسی است که به ایران آمده بود تا شرایط را محک بزند او با دیدن اینکه مردم ایران از بزرگ و کوچک کتاب قرآن را از بر و به آن روانی می خوانند متعجب شده بود و اذآن داشته بود مردمانی که همچون کتابی را از بر می خوانند هرگز مستعمره نمی شوند ، اما این سخن از جانب اهل فن مقبول نمی افتد و او را دوباره به سرزمین ایران می فرستند تا ببیند مردمان ایران از همان قرآنی که از بر می خوانند چقدرش را به کار می بندند، فرد مذکور با کمی تامل در می یابد که مردمان این سرزمین به عادت و از سر اجبار مسلمانی فقط به ردیف کردن کلماتی عربی که هیچ از آن سر در نمی آوردند مشغولند ، فرد انگلیسی با مشاهده همچین اوضاعی به کشورش باز می گردد و اعلام می دارد که جماعتی که من دیدم تحت استعمار در آوردنش کوچکترین کاری است که می توان کرد.نمی دانم این داستانی که نوشته ام چقدر صحت دارد اما قصدم از نوشتن این داستان در همچین مجالی بیشتر بر میگردد به سریال حضرت یوسف که پر بود از پاورقی هایی از قرآن که انگار فقط برای کارگردانش نازل شده بود، داستان حضرت یوسف که در قرآن از آن به نیکی یاد شده ما را فقط در گیر ماجرای عشق زلیخا کرد و ما با چه آب و تابی به تماشای آن پرداختیم موضوعی که در خود قرآن به چند آیه خلاصه می شود.تاسف انگیز ترین جای داستان هم مواردی بود که فرشته خدا بر یوسف نازل می شد ، بی شک باید عین جملات فرشته خدا در قرآن می بود تا نویسنده حق چنین برداشتی را از موضوع می کرد اما متاسفانه بارها دیدیم که این موضوع به هیچ وجه رعایت نشد یک نمونه آن جایی است که فرشته به یوسف امر می کند زلیخا را به همسری برگزیند.

اینکه فقط قرآن را می خوانیم و قبول کرده ایم که دیگران برایمان مفسر باشند بزرگترین جفاییست که یک مسلمان می تواند در حق خود بکند .

۱ نظر:

Anonymous گفت...

نویسنده: یک دوست شنبه 19 اردیبهشت1388 ساعت: 5:53

انگار پای ثانیه ها لنگ می شود
وقتی دلی برای دلی تنگ می شود
پیشم بیا... خوشحالم کن


نویسنده: protesterشنبه 19 اردیبهشت1388 ساعت: 13:13

گذشته از نکته ی مورد اشاره ی شما یوسفی که این چنین نظر کرده و با تحمل چند روزی در چاه و چند سالی در زندان،همه چیز را به شکل خدادادی می داند(آخه در زندان و چاه که فرصت یادگیری علوم نداشته!)و قدرتی مافوق بشری پیدا می کنه،چگونه می تونه برای من الگو باشه. آخرش هم که به زلیخا می رسه یعنی تمام اینا بازی بوده!
در این سریال نه زندان،نه تنهایی چاه و نه حتی صبر جمیل یوسف در برابر "هیت لک" گفتن زلیخا هیچ یک تصویری غرور آفرین و الگوساز به بیننده ارائه نمیده!وب سایت


نویسنده: دوست چهارشنبه 6 خرداد1388 ساعت: 21:59

سلام کشور ایران مستعمره نمی شود و نخواهد شد...یه وبلاگ جدید با ماهیتی فرهنگی راه انداختم...یه نگاهی بهش بنداز